[ صـدای جغـد ]: مـــردم شنیـده شـدن صــدای جغـد را، نحس و شـوم میـداننــد و اعتقــاد دارنـد این صــدا، پیــام آور اتّفـاقـات نـاگــواری است .
[ صـدای قـارقـار کـلاغ ]: وقتـی کـلاغی بر بـام کسی بنشیـند و قـارقـار کنــد، اهـل منــزل می گــوینـــد: آقـا کـلاغه خیـر خبـر بـاشی کـی داره میــاد؟ . . . و اعتقـاد دارنــد که مهمــان عــزیـزی بـرایشــان از راه خـواهــد رســید .
[ صـدای قـارقـار کـلاغ ]: اگــر در فصـل زمسـتان بـاشــد، قـارقـار کـلاغ را نشـان از بـارش بـرف در روزهـــای آینــده میـداننـــد .
[ دیــدن خـرگــوش ]: دیـدن خـرگــوش [خصـوصـاً اگــر پیشـانـی سفیــد بـاشــد] در صــبح زود را نحس و شــوم می داننـــد .
[ صـورت شسـتن گــربه ]: وقتـی گــربه صـورتش را مـی شـویــد، مـــردم معتقــدنــد که بـرایشــان مهمــان مـی آیــد . ( البـتّه اینـکه گـــربه رو به کـــدام سمت ایسـتاده بـاشــد، نیـــز مهــمّ است زیــرا مهمــان هــم از آن حـوالـی خـواهـــد آمـــد ) .
[ کفش ]: وقتـی که کفشهـایمــان را در مـی آوریـم، گـاهـی اوقـات لنگه ای سـوار بـر لنگۀ دیگــر میشــود؛ مـــردم معتـقــدنــد که این نشــان از آن دارد که: صــاحب کفش به سفــر (مســافــرت) خـواهــد رفت .
[ چـای ]: قــرار گــرفتن سلف (تفـالۀ) چـای را در روی سطـح استـکان چـای، نشـانۀ آمـدن مهمــان میـداننـد .